پیرامون مان پر است از لغات، کنایات و معانی ریز و درشت؛ هر اتفاقی، معنایی روشن در دل خودش دارد و میتواند شمع و چراغ داستان مان را روشن و پر فروغ کند.
ایده و شورِ اجرایی این پست که میان کانال ایدۀ داستان و تارنمای قلم طلایی1 مشترک است، امروز به ذهنم رسید؛ قرار بود تغییراتی محسوس در کانال و مطالبش داشته باشیم. تغییر اول، نصیب و قسمت مدرسۀ خلاق ایدۀ داستان شد و این مطلب جدید و پر تأثیر، هم به کانال رسید و بسته به بازخورد و توجه شما عزیزان، ممکن است تغییرات مثبت و خلاقِ دیگری نیز داشته باشیم. نظراتتان باعث دلگرمیاست، حتماً درمیان بگذارید.
در این مطلب آموزشی، قرار است از انبوه واژگان جادویی که به کار هر داستان و نوشتهای میآید، دست چینی داشته باشیم و در کنارِ هم بگوییم و بخوانیم و با تمرینی کوتاه، کار را خاتمه دهیم؛ این تمرین اهمیت دارد چرا که میتواند مفهومِ آن روز را در ذهن شما بیشتر و بهتر ثبت و ضبط کند؛ پس حتماً آستین بالا بزنید و فارغ از هرگونه برداشتی « که من بلدم...! »، « این مورد را قبلاً خوانده ام و از بَرَم!! » و بهانههای ریز و درشتی که به گوش و چشممان خورده است، تمرین را بنویسید و ارسال کنید. این کار، چند فایده خواهد داشت:
1. مفهوم برای شما مرور و به حافظۀ کوتاه و بلندمدت تان منتقل میشود.
2. صرفاً خواندن نبوده و عملاً تلاشی کرده اید و غول هرگونه بهانه را بر زمین زده اید!
و...
پس فارغ از اینکه این مفهوم را میدانید یا نه، چندین بار استفاده کرده اید یا اول بار است که میبینید، تمرین را با دقت و علاقه بنویسید و در ذیل هر پست، به اشتراک بگذارید. حمایتهای شما عزیزان، میتواند باعث بقا و افزایش کیفیات مطالب شود.